پریماه آرزومندیپریماه آرزومندی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

پریماه آرزومندی

شش ماهگی پر هیاهو

1391/12/17 11:16
نویسنده : سمانه
375 بازدید
اشتراک گذاری

پریماه خانوم

ماشاالله تو این ماه ششم زندگیتون خیلی شیطون شدی مامان. یعنی یکی دو هفته است انگار یه شارژ شگفت انگیز شدی تعجب برای خودت ، توی دو تا محور دَورانی و برگردانی چرخ می زنی! یهو می زنی زیر آواز، نیست شش دنگ صدا هم داری نیشخند به یه جایی تو خونه خیره نگاه می کنی و برای خودت زمزمه می کنی؛ همچین تو حس میری که صدات هم می کنم برنمی گردی نگام کنی!
صداتو ضبط کردم، هر وقت پخش می کنم فکر می کنی یه نی نی دیگه هم تو خونه است، شروع می کنی به جواب دادن.خنثی

یه صبح دل انگیز با یه دختر خندون و شاد قلب


راستی تقریبا یک ماه پیش یه فیلم از شوخی های خودم و خنده های تو ضبط کردم و هر وقت اون فیلم رو میذارم، می خندی. انقدر باهوشی که وقتی گوشی رو روشن می کنم و می خوام فیلم رو برات پخش کنم با دیدن صفحه لود شدن تصویر روی گوشی ام؛ سریع می فهمی کدوم فیلمه شروع می کنی به خندیدن، عاشق اینم که وقتی داری شیر می خوری و این فیلمه رو می بینی یه وری می خندی که یه موقع از شیر خوردن و فیلم دیدن جا نمونی نیشخند

یه وقتایی می برمت روبروی آینه و صورت نرم و لطیفت رو می چسبونم به صورتم و به تصویر همدیگه نگاه می کنیم و با هم می خندیم. حس خوبی بهم میده دیدن خنده هات از تماشای صورت خودت و من.
یه مورد دیگه این که وقتی خونه ساکته و بابا از سر کار میاد، همین که بابایی کلید می اندازه در رو باز کنه، شما متوجه میشی و ذوق می کنی که بابایی اومد.
راستی امسال یه خونه تکونی خیلی سخت رو با بودن تو تجربه کردم، عملا من یکی فقط تونستم از تو نگهداری کنم و بابایی به تنهایی خونه رو تکوندعینک

امروز هم چه برفی باریده دخترم. بردمت کنار پنجره بالکن تا برف رو تماشا کنی.لبخند

پینوشت: از زیاده گویی اصلا خوشم نمیاد؛ این بار چون یه کم دیر نوشتم اینطوری شد شرمنده خانومی خجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان طهورا عسلی
18 اسفند 91 1:18
برفو داشتی؟؟؟

عین یه شوک بود واقعا باید گفت
مامان مینا
18 اسفند 91 10:39
ای جونم دختر تو که همه کارات مث ریحانه ی منه؟؟؟؟


آخه همسن هستن خاله جون فقط یه ساعت با هم تفاوت سنی دارن دیگه
مامان مینا
18 اسفند 91 10:40
راستی سمانه جون من با همکاری وبلاگ " کودک من" یه ایده جالب طرح ریزی کردم:
بیایید یه سفره هفت سین کوچولو تو اتاق بچه هامون برای اونا درست کنیم. شبیه کارایی که برای جشن تولدشون یا جشن دندونی انجام میدیم. بعد عکس اونو بفرستید تا یه جا جمع کنیم و همه ببینن و نظر بدن.
منتظر جوابت هستم عزیزم

ایده جالبیه انشالله استقبال خوبی بشه از این کار
خاله نگار
18 اسفند 91 12:31
سلام وروجکم خوبی ؟؟؟ سرت سلامت عزیزم فدای تو که اولین برف امسال رو دیدی همیشه بخندی تو
مامان شازده اميرحسين
18 اسفند 91 15:44
الهي خاله خنده تو بره پري خانم خوشگله
منم امسال خونه تكوني سخخخختي داشتم
خونه نكونب بودا؟؟؟؟؟؟!!!!
سمانه جون قابل ندونستي؟

این حرفا چیه به خاطر جایزه شرکت نکرده بودم عزیزم جایزه من هم، یه بوس باشه از طرف من از گل پسرتون
مامان سونیا
20 اسفند 91 10:19
ای جونم ماشاالله به این دختر زیرک و باهوش که همه چیز رو میفهمه ای جانم کی میشه زبون باز کنی و درفشانی کنی تا مامانی دلش اب بشه

مرسی خاله جون
خیلی دوست دارم باشم و اون روز رو ببینم
آزاده
20 اسفند 91 13:08
سلام مامان سمانه,خوبی؟ماشاله هزار ماشاله به دختر خوشگلت.چقد ناز و بزرگ شده-خوش به حال پریماه خانوم که مامان خوش ذوقی داره.

سلام آزاده جون. شما چطوری؟ خوبی الحمدلله؟
مرسی که دوباره به اینجا سر زدی. نظر لطفته عزیزم
الهام
24 اسفند 91 14:48
عزيزم خصوصي
مامان طهورا عسلی
30 اسفند 91 1:52
ارزویم این است آسمانت بی غبار,سهم چشمانت بهار.. قلبت از هرغصه دور,بزم عشقت پر سرور.. بخت وتقدیرت قشنگ,عمر شیرینت بلند.. *سال نو مبارک*
الهام
30 اسفند 91 18:40
سلام سلام سال نوتون مبارک مبارک من اولین کسی هستم تو سال 92 سال نو رو بهتون تبریک میگم !نه؟ بوس عیدانه برا جفتتون
مامان طهورا عسلی
7 فروردین 92 1:05
سلام.
سمانه جان اون گوشی واسه مانیست .
به نگار اطلاع بدین


الهام
9 فروردین 92 13:45
سلام سمانه جون
كجايين پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نمينويسي؟؟
دلمون تنگه ها


سلام. ببخشید دیر جواب دادم. هم پریماه هم من یکم مریض شده بودیم . لپ تاپم هم ویروسی شده بود... خلاصه همه چی دست به دست هم داد که این مدت از وبلاگ پریماه جونم دور باشم...
سال نوتون مبارک باشه انشالله
مامان طهورا عسلی
10 فروردین 92 21:07
سلام . خوبید؟ وقتتون به خیر. ما آپیم.