پریماه آرزومندیپریماه آرزومندی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

پریماه آرزومندی

اولین خواب، بدون کمک مامان و بابا

1391/12/6 0:42
نویسنده : سمانه
320 بازدید
اشتراک گذاری

پریماه خوشگلم،

امشب برای اولین بار خودت بدون نیاز به من و بابا به خواب رفتی. این یه موفقیت بزرگه به نظر من از خود راضی
داستان اولین خواب خودساخته دختری:
بابا امروز سر کار نرفت تا به من تو خونه تکونی کمک کنه.چشمک از قضا، خاله فاطمه هم چند تا کار کامپیوتری داشت که فقط از عهده من بر می اومد! عینک که باید همین امروز و امشب انجامش می دادم. خلاصه به خاله قول دادم شب که پریماه خوابید انجامش میدم. من هم شما رو خوابوندم و بابایی رفت بخوابه که یهو نمی دونم خورد به چی؟ که شما از خواب پریدی استرسبه بابا گفتم دستت درد نکنه خنثی شما برو بخواب عصبانیمن هم بیخیال ورجه وورجه شما شدم و به روی خودم نیاوردم که بیداری چشم دیدم زول زدی به نور صفحه مونیتور. خنده ام گرفته بود اما به کارم ادامه دادم . بعد چند دقیقه دیدم دیگه وول نمی خوری سوال نگاه کردم دیدم خوابیدی هورا

خوب بخوابی عسلم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان شازده اميرحسين
6 اسفند 91 10:38
اي جان
چقدر بچه خسته بوده...
سمانه جون مطمئني كارا روخودت كردي؟!

شما فکر می کنی بچه داری و نظارت همزمان بر امر خونه تکونی کار آسونیه؟!
مامان طهورا عسلی
6 اسفند 91 22:42
سلام . داشتم فکر میکردم بیچاره طهورا از همون اول تا الان خودش میخوابیده و من خیلی برای خوابش زحمت نیفتادم.

شکلک پز و افاده

چه خوب
پریماه هم خیلی اذیت نداره. بعضی شب ها که من و باباش خیلی خسته ایم؛ خانوم بازیش می گیره

خاله فاطمه
11 اسفند 91 14:21
ای وای ای داد و بیداد(کولی بازی ) خدا منو بکشه که باعث این داستانها شدم!!
خاله جون معذرت میخوام


هزارتا به خودت خاله جون
مامان امیرحسین
12 اسفند 91 16:11
سلام سمانه جون به وبلاگمون یه سری بزن!!اونجا یه مسابقه ترتیب دادم برای دوستای گلم
خاله نگار
13 اسفند 91 3:14
قضیه مشکوک شده ؟ خاله فاطمه چیکار کرده ؟؟ من بی خبرم ؟؟ اصلا میرم از پریماه میپرسم پریماه جونی خوبی فدات بشم امروز چقدر خندیدی همیشه بخند فدای اون خنده هات
مامان طهورا عسلی
13 اسفند 91 18:06
کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خونه تکونی
مامان سونیا
15 اسفند 91 9:43
ای جونم آفرین به این دخمل خوب که خودش مثل خانوم میخوابه و مامانی رو اذیت نمیکنه

مامان شازده اميرحسين
16 اسفند 91 15:02
سلام سمانه جون ديدي تونستي!!! تو برنده شدي اگه دوس داشتي بيا و آدرستو خيلي دقيق خصوصي برام بذار تا يادگاري ناقابلو برات پست كنم... ببوس خوشگل خانوومو زووود بيا
مامان طهورا عسلی
16 اسفند 91 23:58
دیگه کم کم دارم نگرانت میشم هاااااااااااا