پریماه آرزومندیپریماه آرزومندی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

پریماه آرزومندی

14 ماهگی و کارهای جدید

1392/9/3 0:22
نویسنده : سمانه
482 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم

سه هفته ای هست که راه رفتن رو تجربه کردی و این روزها کارت شده چرخ زدن و پرسه زدن دور تا دور خونه! هر روز هم سرعت راه رفتنت بیشتر و بیشتر میشه!!! هنگام قدم زدن زیر لب یه چیزایی برای خودت زمزمه می کنی. کاری که این روزها خیلی دوست داری اینه که هرچی سر راهت روی زمین باشه روی زانوهات می شینی و برش می داری و دوباره بلند میشی. این موضوع تا وقتی فقط دو تا وسیله رو زمین باشه خوبه اما اگه جفت دستات پر شده باشه و بخوای سومی رو برداری... یه مشکلی پیش میاد... نیشخند می خوای سومی رو برداری یکی از دستات رو ناخودآگاه خالی می کنی وقتی بلند میشی می بینی ای دل غافل قبلی که رو زمینهسوال... اون موقع است که یه کم حرص می خوری... وضعیت خنده داریه ...

عاشق توپ بازی هستی تا میگم پریماه! توپ! می ری سراغش و با پای راست یه ضربه آروم بهش می زنی و من تشویقت می کنم تو هم کلی کیف می کنی.

چند روزی بود که برای غذا خوردن اذیتم می کردی هرچی بهت می دادم با انگشتات از دهانت در می آوردی و می انداختی زمین تا اینکه امروز یه قاشق سیلیکونی دادم دستت و آروم غذا رو ریختم توش و چون خودت گذاشتی دهانت لذتش هم بردی و غذا رو تا آخر خوردی لبخند

تو کارهای خونه کمکم می کنی تا ببینی دستمال دستمه می خوای از دستم بگیری و خودت میز و تمیز کنی

یا وقتی دارم لباسها رو پهن میکنم دونه دونه از سبد در می آری می دی به منتشویق

خیلی مهربونی عزیزم، مامان جون، بابا، خاله ... هر کسی هرچی به تو میده تا نوش جان کنی اول میاری به من تعارف میکنی.

چند روز پیش مریض بودم و همش می خوابیدم مامان جون به تو لیمو شیرین داد اومدی پتو رو از رو سرم کشیدی کنار و لیموشیرین و گذاشتی رو صورتم

دنیا رو بهم دادن مهربون من بغل

این روزها خیلی شیرین شدی ماچ

یه وقت دیدی خوردمت هاقلب

کاش یه دوربین و فیلم مخصوصی بود که همه این لحظه ها رو ثبت می کرد حیفه به خدا دلم تنگ میشه برای این روزهای تو...

این پیراهن خوشگل هم مامان جون آرزومندی برات بافته دستش درد نکنه لبخند مدل و رنگ و همه چیش تکه عین خودت چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان طهورا عسلی
3 آذر 92 0:04
بابا چه مادر شوهر هنرمند و با سلیقه ای. بگو واسه ما هم ببافه . دستت درد نکنه به ما سر زدی. بابا بهترند؟ اومدم دیدم تابیدم کردی ولی فرصت نشد دوباره نظر بگذارم. ماشاالله پریماه هم بزرگ شد دیگه....
فاطمه دوست مامان سمانه
3 آذر 92 8:15
هزارماشااله پریماه خانوم. . حالامامان سمانه هی قندتودل من آب کن که دخترداری خدایایعنی یه روزنوبت ماهم میشه ازشیرین کاری دخترمون بنویسیم
سمانه
پاسخ
اگه شمایید که انقدر عزیزید پسر هم به دنیا بیارید اندازه دخمل ما شیرین میشه والا به خدا
الهام(مامان امیرحسین)
3 آذر 92 17:18
به به به معلومه خانمی شده برا خودش!! واقعا لبخند و محبت بچه هامون یه دنیا می ارزه!! لباستم خیلی قشنگه و برازنده ی یه خانوم خوشگل مثل خودته!! چینگیل بخورمت!!
خاله نگار
5 آذر 92 3:49
وای پریماه جونی چه ناز افتادی تو این عکس فدات شم تک نوه ایی . شیرین و خوردنی چیکار کنیم دیگه