پریماه آرزومندیپریماه آرزومندی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

پریماه آرزومندی

شرکت در مسابقه

1391/11/21 23:37
نویسنده : سمانه
260 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

اول بگم نیشخند

بعضی عسل خانوما خیلی گیس به سرشون دارن گل هم به سر می زننمژه

بعد هم بگم:

پریماه عزیزم، به دعوت مامان خانوم امیرحسین به یه مسابقه با این سوال دعوت شدیم: چرا وبلاگ نی نی هامون رو دوست داریم؟

جواب من: هنوز به دنیا نیومده بودی که من و بابایی تصمیم گرفتیم یه دستگاه چاپگر عکس بخریم تا من یه دفتر خاطرات برای شما درست کنم و پای هر کدوم از خاطرات شما یکی از عکسهاتون رو قرار بدم تا برای شما یه یادگاری خوشگل بشه. اما به خاطر تصادف بابایی ناراحت نتونستیم این تصمیم رو عملی کنیم. وقتی این وبلاگ رو راه انداختم خیلی خوشحال بودم چون می تونستم خیلی راحت تر از اون دفتر خاطرات، آرزوم رو عملی کنم. خوشحالم که تو هستی و یه دنیا انگیزه و انرژی به من میدی . این وبلاگ رو دوست دارم چون شده دفتر خاطرات پاره ی وجودم پریماه نازنینم ماچ

حالا به رسم این مسابقه من هم سه تا از والدین دوستهای شما رو دعوت می کنم تا توی وبلاگشون به این سوال جواب بدن:

چرا وبلاگ نی نی هاتون رو دوست دارین؟

1-مامان طهورا عسلی

2- مامان ریحانه جون

3- بابا و مامان کارن کوچولو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان مینا
22 بهمن 91 10:54
سلام عزیزم. دیشب اومدم کامپیوتر رو روشن کردم بیام اینجا ریحانه انقدر نق زد که مجبور شدم خاموش کردم بعد با گوشیم اومدم تو وبلاگت دیدم که اسم منو نوشتی خواستم با گوشیم نظر بذارم نمیشه با گوشی... ممنونم که منو انتخاب کردی بعنوان دوستت جالب اینجاست که مامان محدثه هم منو انتخاب کرده اگه ریحانه بذاره میرم یه پست مینویسم و جوابتو میدم عزیزم. بای..
مامان مینا
22 بهمن 91 10:55
الهی عزیزم با اون گیر سر نازت... ریحانه من یه کشو پر از گیر سر های جور واجور داره ولی مو نداره... یه روز میاد که ما مانا خسته بشیم از بس که مجبور میشیم موهای شما رو شونه کنیم و گیر سر بزنیم... ای جانم... الهی قربون موهای ظریفشون
خاله نگار
22 بهمن 91 14:49
وای این اینجوری پیش بره فردا پس فردا فکر کنم فر 6 ماهه کنه

اخه تو کی بزرگ میشی من با خودم ببیرمت بیرون واست یه عالمه گل سر بخرم

بوس به خودت خاله جون

مامان فتانه
22 بهمن 91 15:47
قربون اون گیره هات که مو نداری... خانمی ما اپ کردیم
الهه مامان پرنیان
24 بهمن 91 13:28
ای جانمممممممم
گیره هاشو ببین حالا به زودی میبینی که انتخاب میکنه که کدومشونو بزنه
حالا وسواس مامانی هم شروع میشه که باهر لباس یه گیره ست کنه
دلمشغولی جدیدو تبریک میگم

مرسی راستش فعلا این قرتی بازی ها رو عمه هاش سرش میارن شده عروسک اونا. هر وقت میریم دیدار با والدین بابایی بچه بسیار خسته به من تحویل داده میشه.
پرنیان جونم چطوره؟
مامان امیرحسین
24 بهمن 91 14:41
مامانی خدا پریماهو برات حفظ کنه
خدا همه ی بچه ها رو برا والدینشون حفظ کنه

الهی آمین
الهه مامان پرنیان
24 بهمن 91 15:05
خوبه خداروشکر
یکی دوماهه بهترین دوستش پارچایه(چارپایه) شده و برای کاراش اصلا دیگه هیچ احتیاجی به من نداره
خلاصه همه ی وسایل کشوها منتقل شده به جعبه های روی کمد من بیچاره هرچی میخوام باید با التماس پارچایه رو قرض بگیرم برم از روی کمد بیارم
ای خدااااااااا


پس حسابی تو خونه تکونی با اون پارچایه اش کمکتون می کنه ها. قربونش برم