تحریم شیر مادر
عزیز دلم
از دیروز رفتی تو تحریم...
دیروز به خاطر سرماخوردگی ات رفتیم پیش دکترت، معاینه که تموم شد به دکترت گفتم یه چکاپ قد و وزن هم انجام بدین! و دکترت با دیدن رشد کم وزنی شما، از من پرسید که به تغذیه اش خوب نمی رسی گفتم چرا آقای دکتر بهش می رسم اما نمی دونم چرا وزن نمی گیره. دکتر هم گفتن از این به بعد شیر مادر تعطیل!!! فقط شبها موقع خواب حق داره شیر مادر بخوره اون هم به خاطر آرامش و رشد عاطفی
من هم دو روزه دارم تمرین می کنم که شما رو با هزار مدل غذا و خوراکی و بازی و ... سرگرم کنم که خوردن شیر رو فراموش کنی
و امروز غروب برای اولین بار بعد از مدتها (از 2 ماهگی تا به الان!!!) شما رو تو بغلم خوابوندم یه کم نوازش و لالایی و راه رفتن تو خونه...
تو هم آروم خوابیدی اینطوری
دیروز رفتم سراغ گنجه !!! لباسهات و این سرهمی که چند سال پیش از تولد تو خاله فاطمه برای کلاس خیاطی دوخته بود در آوردم و تنت کردم
اندازه اندازه ات بود...
عزیزم تو ایران زیاد مرسوم نیست تن کودک نوپا سرهمی بپوشونن... ولی من خیلی دوست دارم...
تو فیلمهای خارجی زیاد دیدم که استفاده می کنن البته این به خاطر آب و هوای سردشونه... با این نوع لباس بچه محفوظ تره
خلاصه که این عکس و به خاطر خاله فاطمه جون گذاشتم